سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانش، زمام دار و کردار، راننده و نفس(مرکبی) سرکش است . [امام علی علیه السلام]

عشق یخی
نویسنده :  رامین

لرزش صدایم،مال سرمای هواست

این پرده ی اشک روی چشم هام هم ،همین طور

چیزیم نیست به خدا

من فقط، دلواپس توام..

لباس گرم در چمدانت گذاشتی؟

 ++ بدون من هوا سرده ،الان گرمی نمیفهمی...

++ عطر بارون، با بوی نبودنت بهونه میده دست ِ باریدنم !

++ بارون میاد خیلی دلم گرفته ...



  • کلمات کلیدی :
  • پنج شنبه 91/8/11 ساعت 6:41 عصر
    نویسنده :  رامین

    خیلی وقته که اصلا آپ نمی شدم چون یکم مشغله کاریم زیاد شده و شبام اینقد خسته می شم که نای نشستن پشت کامپیوتر رو ندارم..

    اما دوستانی که به وبلاگم سر میزنن خیلی وقته برام آف نمی گذارن.حداقل اونایی که آشنا هستن هم کم لطف شدن.خواهشا به متن ها نظر بدین و اگه شد یه نشانی هم از خودتون برام بجا بگذارین تا بتونم به نظرات قشنگتون پاسخ داده باشم..

    Mr30000000000000000000000000



  • کلمات کلیدی :
  • جمعه 89/10/17 ساعت 12:4 صبح
    نویسنده :  رامین

    روزها گذشت و من، یگانه رهگذر پیاده روی تنهایی، همچنان در سایه سبز تپش تابستان غمت می دوم، نه! خود را می رانم تا بلکه سایه ام خیلی سرد نشود.

    افسوس که پرده پوشی نگاهم _که می گویند نگاه عاشق خبر از سر باطنش می دهد_خبری از دلم به تو نرساند
    دیگر صبا هم از راز این دل باخبر نیست.

    با دو چشمم، آن هنگام که دست هاشان در کمند زلفان دو چشم آسمانی تو حلقه زده بود، خواندمت، اما دریغ که خفگی نگاهم خبر از تنگی دلم نداد

    بارها بدان سان که موجان خروشان دریا، دست به دامن سنگ های پرغرور ساحل می شوند، خود را به دامانت رساندم، اما اندیشه ای ناخوانده جز کفی انبوه نصیبم نساخت


    حتی یک بار جرات آواز سردادن برای تو، آنچنان که بلبل سرمست با آن راز غمش را فاش می کند، نداشتم

    غم تو خوش نسیم تر از یک شادی گذرا در خلوت خانه  دلم ماندگار شد

    آخر ندانستم که صدای آواز خاموش این غم چه اندازه خود را به گوش دل تو رسانید
    چشم امیدم به خزانه غیب است، تا مگر از آنجایم دوا کنند

    بارها ساز نهانی این غم را نواخته ام. اما چه سود
    دیگر باید دانسته باشم که ناکوکی ساز دلم است که مرا از تو دور می سازد، که بیکران خورشید مهربان چه از دور، سایه آفتاب مهرش را بر سر آفتابگردان های عاشق می گسترد



  • کلمات کلیدی :
  • جمعه 89/10/17 ساعت 12:4 صبح
    نویسنده :  رامین

    ...و سکوت

    زیباترین آواز در سمفونی تنهایی

    در اوج فرو رفتن در خویش در اعماق قله ی رهایی

    به هنگامی که نمی بینی آشنایی که ببیند تو را

    که برهاند تو را از قفس بغض

    که بپرسد:

    « به کدامین جرم به دیار تنهایان تبعید گشته ای ؟»

    کاش گوشی سکوتم را می شنید...



  • کلمات کلیدی :
  • پنج شنبه 89/10/16 ساعت 11:24 عصر
    نویسنده :  رامین

     

               ای کاش دست قدرتمند تقدیر

                        هیچ بهاری را به سردی زمستان نسپارد!!!

                         یا اگر زمستان  قانون طبیعت است...

                         خدایا به زمستان هم عشق بیاموز!!!

                    که اگر روزی...

                         زمستان عاشق باشد...

                          دیگرهیچ کودکی از سرما نمیمیرد!!

                              دیگر بهانه ای برای هیچ انسانی نیست که بگوید

                               با زمستان عشق فرار می کند!

                           شاید هم اگر روزی زمستان عاشق شد:

                      عاشق بهار باشد!!!



  • کلمات کلیدی :
  • چهارشنبه 89/8/12 ساعت 11:13 عصر
    نویسنده :  رامین

    می دانم که به آخردفتررسیده ایم تاباهم روزهای خوش گذشته راورق بزنیم

    روزهایی راپشت سرگذاشتیم که هیچ کسی نمی تواندچنین روزهایی راتحمل کند.

    روزهای جوابهای منفی تو،روزهای شیرینی پاسخهایت،روزهای حرف نزدن

    پشت نگاههای بسیارکوچک...

    بمان که می مانم درپیشت.

    می دانم عشق برای توروزهای شیرینی را به بارخواهد آورد.

    تمام هستی توراباتمام زندگی خودوباتمام نجابت خود درآغوش می گیرم.

    این کلمات تقدیم توباد تاهمیشه درهرجاکه نگاه می کنی و می روی نام من

    برنام تو تازگی داشته باشد.

    "کاش نیلوفرها تنها گل نیلوفرمرا به حرمت عشق بی کران دنیاهایمان حفظ کنند



  • کلمات کلیدی :
  • شنبه 89/8/8 ساعت 12:0 صبح
    نویسنده :  رامین

     

    همش تقصیر منه اگه گفتم دوست دارم به اخم تو میخندیدم میگفتم عاشقت منم

    همش تقصیر منه که دل به عشق تو دادم میونه خط آدما دیوونه پری شدم

    همش تقصیر منه دروغهاتو نمی دیدم چشمامو زود میبستم و فریبتو نمیدیدم

    همش تقصیر منه ما رو چه به فرشته ها کسی که حتی یک ستاره نداره چه به شما

    همش تقصیر منه خواستم که تنها نمونم به هر کسی که رسیدم گفتم دیگه تو رو ندارم .



  • کلمات کلیدی :
  • شنبه 89/8/8 ساعت 12:0 صبح
    نویسنده :  رامین

    دیشب بی شک بدترین شب عمرم بود شبی که مرگ یک فرشته را با چشمان خود دیدم . شبی که خوبی مرد ! شب سیاهی بود و باز هم سیاهی! در مقابل چشمان بیمار من فرشته ای دست و پا می زد . پاک و معصوم ... مضطرب ...گریان و رنج کشیده! اسیر در چنگال شیطان ... چهره معصوم و آه جگرسوز او هر لحظه درونم را می سوزد. آری کاش همان شب مرده بودم! تن نهیف فرشته . غرق در خون قربانی خودخواهی جامعه ما شده بود... چه می توانستم بکنم! بخدا سوگند هر آنچه در توانم بود برای نجاتش انجام دادم. اما فرشته کوچک سوخت!مرد! و من قبل از او شکستم! سوختم! و سر افکنده شدم! و شیطان مستانه قهقهه سر داد ! از فرط گرسنگی از خواب پریدم ! و چه خوابی بود ! کابوس ! اما وقتی اتاق را نگریستم اتاق مملو از بال و پر سوخته فرشته کوچک بود !

    ای فرشته سوخته . باور کن که من سعی خودم رو برای نجاتت کردم و اکنون وقت آن است که سر بر زمین بگذارم و بمیرم! مرا ببخش!



  • کلمات کلیدی :
  • سه شنبه 89/6/2 ساعت 4:0 عصر
    نویسنده :  رامین

    یک غم و صد تنهایی دلم نمی سوزد به یاد آن روزها و شبهایی که

    برایت شعر می سرودم به یاد آن شبهایی که ستاره ای پیدا کردم و

    اسم تو را روی آن گذاشتم .

    باز نگاهم به آسمان خیره شد و اسم تو را صدا زدم، ولی هیچوقت

    صدایی از تو نیامد .

    بمان همان جایی که خنده هایت بهاری اند و اشک هایت پاییزی و

    من اینجا در گذشته تو فراموش شده ام و آلبوم خاطراتت را ورق

    می زنم .

    گله ای ندارم برای تنهایی ها و اشک هایی که تو را صدا می زنند .

    تو بگذر و برو برای همیشه با همان چتری که از زیر بغض باران

    می گذرد ومن سوختن و ساختن راانتخاب کرده ام وبازهم موردی

    نیست و باز بغض ها می شکنند و مادراشک خودراپیدا می کنیم.

    راست می گفتی من همان عروسک تنهایی های تو بودم!!!..



  • کلمات کلیدی :
  • شنبه 88/12/29 ساعت 12:16 صبح
    نویسنده :  رامین

    یک دنیا حرف برای تو دارم ، یک دنیا پر از حرفهای نگفته، یک دنیا پر از بغض های نشکفته.

    اینک آمده ام تا مثل همیشه و هرجا سنگ صبور روزهای دلتنگی ام باشی با منی؟...

    دلم به وسعت یک آسمان تیره غمگین است.صدایی نیست،مأوایی نیست،حتی سایبان روزهای

    دلتنگی نیز دیگر جوابگوی دلتنگی هایم نیست.

    من آمده ام! اینجا،کنار دلواپسی های شبانه ات،‌کنارشعله ور شدن شمع وجودت ،اما نمی دانم

    چرا دلم آرام نمی گیرد...

    دلم گرفته، دلم سخت درسینه گرفته،با تمام وجود تورا می خوانم؛از توچیزی نمی خواهم جز

    دریای بی ساحل وجودت را،جزدستهای مهربانت را،جز نگاه آرامت راکه دیرزمانی است در

    سیل باد بی وفای زمانه گم کرده ام!!!

    هر شب حضورت را درکلبه خیال خویش می آورم،وجودت را با تمام هستی باقیمانده در

    نهانخانه قلبم نهان می کنم،چشم هایم را بازنمی کنم تاشاید بتوانم تصویرت رابر روی پلکهای

    بسته ام حک کنم،اما بازهم جای توخالی است...

    شاید اگرجای تو بودم؛کمی،فقط کمی برای مرگ تدریجی نیلوفرهای خاطره اشک می ریختم،

    شاید اگرجای توبودم؛طاقت دیدن چشم های خیره وخسته ات رانداشتم،شاید اگرجای توبودم؛

    بلوربغضم را با تلنگری آسان می شکستم تا بدانی،تا بدانی که چقدر دوستت دارم...

    روزی صد بارباهم خداحافظی کردیم اما افسوس معنای خداحافظی رازمانی فهمیدم که تورا به

     خدا سپردم!!!

    به دیدنت آمده ام،برایت گلاب آورده ام،دستهایم تنها سنگ سردِ خانه ات رااین باراحساس

    می کنند اما بدان یاس های سپید احساسمان هنوز گرم گرم اند...



  • کلمات کلیدی :
  • چهارشنبه 88/12/5 ساعت 11:25 عصر
       1   2      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    بارون میاد خیلی دلم گرفته ...
    سلام بر تویی که برایم غریبه ای،اما آشناتر از هرآشنایی...
    نگاه عاشق
    و سکوت ...
    زمستان عاشق...!!!
    آخردفتر
    همش تقصیر منه
    فرشته سوخته
    هرشب تنهایی
    خلوتگاه
    شبه آئینه پوش
    تورا دوست دارم
    [عناوین آرشیوشده]
    فهرست
    46641 :کل بازدیدها
    1 :بازدید امروز
    1 :بازدید دیروز
    پیوندهای روزانه
    درباره خودم
    عشق یخی
    رامین
    تا حالا عشق یخی دیدید؟؟!!!.....
    حضور و غیاب
    لوگوی خودم
    عشق یخی
    لوگوی دوستان





    لینک دوستان
    اقاقیای من
    عشق برتر
    ترفندهایی از کامپیوتر
    عکس های زیبا و دیدنی
    آوای آشنا
    اشتراک
     
    دسته بندی یادداشت ها
    پنهان کاری[9] . تورا دوست دارم . دست خودم نیست . دلش آسمون می خواست . دلم برای خودم تنگ می شود . شبه آئینه پوش . عشق و فقط عشق . غربت .
    آرشیو
    پاییز 1387
    تابستان 1387
    زمستان 1386
    تابستان1389
    طراح قالب