روزی دوباره به سراغم خواهی آمد
ولی می دانم که
شادابی ات را در پس جاده های جوانی گم کرده ای.
ولی
باز هم پذیرایت خواهم بود.
اگر چه فانوس قلبم سوسو می زند
و
تکه های شکسته قلبم که تو سالها پیش با
بی رحمی
آن را شکسته ای
با یک اشاره از هم خواهد پاشید.
ولی
باز هم پذیرایت خواهم بود .
پس از آمدنت،
در زلال چشمانت خیره خواهم شد
و به تو خواهم گفت:
که سالهای زیادی را به انتظارت نشسته ام