و سکوت ...
زيباترين آواز در سمفوني تنهايي
در اوج فرو رفتن در خويش در اعماق قله ي رهايي
به هنگامي که نمي بيني آشنايي که ببيند تو را
که برهاند تو را از قفس بغض
که بپرسد:
« به کدامين جرم به ديار تنهايان تبعيد گشته اي ؟»
کاش گوشي سکوتم را مي شنيد
...